کد مطلب:53775 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:274

تلاش برای رسیدن به خلافت











در بررسی و تحلیل تاریخ اسلام شاید به علت این كه نویسندگان تاریخ تحت تاثیر افكار و اندیشه ی درونی خود بودند نخواستند از حدود آنچه در دسترس آنها می باشد پا فراتر گذارند و خود را با مشكلات فراوان یا با ایرادات گوناگون روبرو نمایند.

موضوعاتی كه با اعتقادات درونی مردم در ارتباط است، تحقیق درباره ی آنها همواره به سوی مقصدی انجام می گیرد كه اكثریت مردم بدان تمایل دارند و آنان كه در جهت خلاف آن گام برداشته اند، به علت عدم پذیرش جامعه، نه تنها توفیق نیافتند بلكه به انتحار سیاسی و اجتماعی دست زدند.

مرحوم آیه الله آقا شیخ هادی نجم آبادی كه از علمای بزرگ عالم تشیع است می گوید:

«هر مذهبی دارای سه امر است. یكی امری كه پیامبر به فرمان الهی قرار داده و آن حقیقت شریعت است و عبارت است از خداپرستی و طلب آسایش مردم، و در این زمان جز اسمی از آن باقی نیست. دوم، امری كه پیامبر برای نظام شریعت وضع نموده و وابسته به اقتضای زمان و وجوه اعتبارات بوده است و این امر را نظر به اقتضای زمان و به علت شاخ و برگهایی كه بر آن افزوده اند و مایه فساد گردیده است، می توان تغییر داد. سوم، امری كه ابدا صاحب شریعت قرار نداده و خبری از آن نداشته ولی پیروان وی كه ظاهرا از بزرگان دین و باطنا از اتباع هوای خویش بوده اند اختراع كرده اند، چنانكه قرآن

[صفحه 62]

درباره ی آنها می فرماید، به دست خود كتاب می نویسند و می گویند از جانب خداست[1] .

برای مطالعه موضوعات سیاسی و اجتماعی كه در یك جامعه به وجود آمده باید مردم و جامعه ای كه در آن زندگی می كنند و عادات و رسوم حاكم بر آنها و همچنین زمانی كه موضوع مورد مطالعه در آن تحقق یافته است و قوانینی كه منجر به دگرگونی نظام اجتماعی شده، و ارزشهای جدیدی كه جانشین آنها گردیده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

جانشینی پیامبر «ص» هم از مجموعه ی قواعد و موازین بررسی مسائل مذهبی، و اجتماعی، و سیاسی خارج نیست- برای به دست آوردن نتیجه ای كه تا حدودی بتواند موضوع را روشن كند شایسته آن است كه وقایع آن زمان با دیدی دقیق تجزیه و تحلیل گردد و در ترازوی عقل و منطق گذاشته شود، گزارش تاریخ حكایت دارد كه ابابكر در زمان خلافت خود دستور داد كه پانصد حدیث مكتوب را بسوزانند، كه به آتش كشیده شد.

عمر همین كه بر مسند خلافت مستقر گردید، نوشتن حدیث را منع كرد و دستور داد كه هر حدیث نوشته را بسوزانند و از نقل حدیث سخت جلوگیری نمود.

تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز نوشتن حدیث ممنوع و متروك بود[2] .

باید باور داشت كه وقایع و حوادث و علل بروز آنها بموقع نوشته نشد، بلكه سینه به سینه انتقال یافت كه بی شك خالی از اشتباه و خطا نمی باشد.

با این وصف بدان وادی پا گذاشتن بی نتیجه نخواهد بود از این رو آنچه از لحاظ دینی و اجتماعی آموزنده است جمع آوری و بدون این كه پیرائه ای بدان افزوده شود، عرضه گردید كه اكنون بدان می پردازیم.


صفحه 62.








  1. نقل آزاد از مقاله ی اسلام از نظر اروپائیان- باقر قائم مقامی 1319.
  2. تاریخ خلافت عمر بن عبدالعزیز بین سالهای 99 تا 101 هجری ضبط گردیده، چنانكه در تاریخ آمده است وی نامه هایی برای جمع آوری احادیث به حكام ولایات نوشت و همچنین نامه ای به ابن شهاب زهری «124 -50 ه. ق» كه معاصر امام صادق «ع» بود نوشت و از او خواست كه این كار را انجام دهد، ابن شهاب درخواست خلیفه را انجام داد و احادیثی جمع آوری كرد و برای وی فرستاد- حقوق اسلام، دكتر جعفری ص 41 و 44 برخی نوشتند كه عمر بن عبدالعزیز موفق نشد كه احادیث را جمع آوری و مدون كند، و می گویند كه در زمان بنی عباس احادیث جمع آوری گردید- مبانی استنباط حقوق اسلامی ص 119.